هستم اگر میروم

هستم اگر میروم گر نروم نیستم ...

بازم گریه ...

+۱۵:۴۹ حدودا دو اینا، یهو بغضم ترکید بخاطر همه چی، تنهایی،بیشتر از هرچی بی پولی و ... . خیلی حرفا هس ترجیح میدم اون یکی وب بنویسم. انقد گریه کردم گردنم و تاپم از قطرات درشت اشک سردم خیس شد ... کماکان دنبال کارم سالهاست دنبال کار مناسبم نیس... حقوقا کم مسیرا دور ... موندم چیکار کنم. چن دقیقه پیش، داشتم میرفتم صورت خیس از اشکمو بشورم، یهو بوی سوختگی شدید اومد ... از اینور خیابون و صدای مضطرب یه خانم که میگف احتمالا از یکی از خونه هاس یه همچین چیزی ...
+ نوشته شده در جمعه 3 تير 1401ساعت 15:59 توسط نگین سالاری |