هستم اگر میروم

هستم اگر میروم گر نروم نیستم ...

اون همکار گربه بود مشتری دکون برقی شده بود، سلطان پرسیدن سوال‌های چیزشعره. پیام داده «دورچشمی رو که تازگی‌ها خریدم، با اون یکی دورچشمم می‌مالم که نوکش ماساژور داشت.» خب؟ فکر کردم تمرکز نداشتم و جایی از وُیسش رو درست متوجه نشدم. دوباره ریپلای کردم و دوباره رسیدم به همین نقطه «خب؟ بقیه‌ش؟» الان من چه کاری می‌تونم برای دورچشم‌ت کنم؟ نیاز به تشویق داری برای این خلاقیت؟ می‌گه «یه ماه طول کشید تا جوابم رو بدید هویج خانم.» تو رو خدا ببخشید.
+ نوشته شده در جمعه 3 تير 1401ساعت 15:59 توسط نگین سالاری |